امشب هم خوش‌حال نیستم، بدحالم. و با همه قهرم به جز خدا. من به تنگ آمده ام از همه چیز. دیشب نوشتم حالا خیلی هم حالم بد نیست؛ اما امشب هست. من به تنگ آمده ام از همه چیز. (اوه فکر کردم ننوشته بودمش!) اشک‌ها از روی گونه غلت میخورن و پرت میشن پایین روی شونه ام. بعضی‌هاشون به بالش برخورد میکنن و بعضیاشون همونجا روی شونه ام جا خوش میکنن.
عاقبت گوش کردن به موسیقی من به تنگ آمده ام از همه چیز ، بگذارید هواری بزنم.
عاقبت گوش کردن به موسیقی دو تا خاطره از بچگیم یادم افتاد:
مزایا و معایب خرید لایک و فالوور ایرانی امروز از حدودای ظهر تا همین الان خوابم میومد! دو تا پروژه کاری انجام دادم و یکم کار گرافیکی واسه سایتم اما تقریبا بی فایده بود.
خاطره بچگی +تانیا و شجاعت البته :) *مامان واسمون چیزبرگر بخر
عکس|ملاقات کارفرما مهدی رحمتی با هنرمند مطرح طرفدار ملاح الان خوب ترم، اژ موقعی که پست قبل رو نوشتم! تانیا دیروز تو باغ یهویی تصمیم گرفت بره باغشون، بعد که گفتیم چرا، با اخم و تخم گفتش شما چیکار دارین خب میخوایم بریم دیگه :دییییی جوجوی من. بعد گفت تنها میترسیم بریم 🤣🤣 که بابام بره باهاشون. :**
سلامت خواب نوزاد و کودک نوپا از لحاظ روحی و جسمی‌خسته ام. واقعا دلم میخواد برم سفر لب دریا. یکم اروم بگیرم و اروم بگیرم و اروم. امروز رفتم دانشگاه واسه نامه کاراموزی و باید بگم که از کارای اداری بیزارم.
وقتی تانیا میخواد برهتعداد صفحات : 2